loading...
روستای چهلخانه
آخرین ارسال های انجمن
mohammad بازدید : 1 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)

 
 
 
حرف دل یاس
 
بتول عذرا براي اولين بار و آخرين بار از تنها بابي که در سَدُّالاَبواب به حکم الهي مفتوح مانده بود، وارد مسجد پدر مي‌شوند؛ با بدني رنجور و زخم‌خورده، از تعدّي و هتک حرمت، و با قلبي شکسته و دلي سوخته آهي از دل بر مي‌آورد که از حرارتش تا انتهاي تاريخ هر دلي را که کمي از غيرت بهره‌ برده باشد آب مي‌کند، سپس با سيطره و ابّهت محمّدي خود به‌عنوان مقام عصمت کبري و تنها دختر وحي آغاز سخن مي‌کند و دادگاه محاکمه و رسوايي غاصبين دين‌ستيز را بر پا مي‌سازد.
مي­بيند که دامنه وقاهت و تعدي متجاوزان به چه حدي رسيد که علاوه بر خلع از حکومت و خالي کردن منبر پيامبر از وصي و جانشين منتصب الهي، اکنون خلع سلاح اقتصادي اهل بيت را آغاز مي‌کنند.
ملک پر برکتي را که - هر سال 70 تا 120 هزار سکه طلا درآمد داشته است و تمامي اين منافع براي فقرا و شيعيان صرف مي­شد – بنا به آيات الهي، - «مَا اَفاءالله عَلي رَسُولِهِ ...» و «...وَآتِ ذالقُربي حَقَّهُ...» - خداوند به حبيبه‌اش، فاطمه عطا کرده است و پيامبر گرامي اسلام سند آن را به‌ عنوان بخشودة خدايي به حضرت تحويل و اعطا نموده‌اند بايد از اختيار اهل بيت خارج شود تا اميد شيعيان و دوستداران اهل بيت پيامبر عليهم السلام به خاموشي گرايد؛ و براي نيل به اين هدف خبيث، مدعيان بي خبر از حکم خدا و قرآن با جعل حديث« النبي لايورث...»،(پیامبر ارث باقی نمی گذارد) به خدا و رسول تهمت زدند و ملک تحت اختيار حضرت زهرا سلام الله عليها را به اسم ارث پدرِ ايشان و اجراء حکم غلط و خودساختگي از اختيار حضرت خارج نمودند.
اين دادخواهي اولين و آخرين حضرت_زهراء اطهر_ بود که بنا به فرمايش خود ايشان «... تنها براي اتمام حجت بود...» تا رسوا کند هر متعفني را که با غارتِ عطرِ نبوي، خود را" صحابي" نام نهاد و بر منبر وحي تکيه زد و دروغ بست بر خدا و رسول او؛ و چه ظلم بزرگ و کوتاه فکري نماياني است که بيانديشيم، اين دادخواهي و افشاگري و نداي غريبي، تنها و تنها براي به‌دست آوردن سرزمين آبادي به نام فدک بوده است.
راضيه ی مرضيه، خطبه فدک را ايراد نمودند تا افشاء کنند خودکامگي دزدان ديوسيرت را، نه به خاطر به‌دست آوردن سرزميني حاصلخيز ، بلکه به خاطر فدکي  که مي‌شد به وسعت دنيا براي ابناء آدم ساخت و دولت کريمه‌ايي آباد و پراقتدار بنا نمود که در آن مدينه فاضله هرگز بين هيچ دونفري تضاد و اختلاف پديد نيايد. و اگر طاهره ی مطهره به دادخواهي لب به سخن مي‌گشايد درواقع هشدار باشي واضح‌تر و حجتي هويداتر از حجت‌هاي قبلي را به انسان عرضه مي‌دارد، تا افراد بشر چه در آن روزگار و چه در نسل­هاي بعدي بدانند...
فدک غصب شد؛ تا برگ مجوزي ديگر بر سوزاندن در خانه وحي باشد و حرمتي را که پيامبر در آيه تطهير و حديث کساء براي اهل بيت عليه السلام تعيين فرموده بودند بشکنند.
فدک از ملکيت خاندان عصمت و طهارت خارج شد، تا مهر تاييدي بر حقانيت ظالمانه خود بزنند و قدرت اقتصادي را از دست بخشنده خاندان کرم بستانند.
فدک خشکانده شد، تا «انَ المتقين في جنات» هرگز لمس نشود و اين اولين باغ بهشتي دنيايي مردم که مي­رفت به عنوان فتح الباب باغ­هاي بهشت آسماني بر روي مردم باشد بسته شود.
فدک بي رحمانه و خشونت آميز از دست صاحبان به حقش در آمد تا کلمه تقوي اميرالمؤمنين داغدار جان عزيزش شود و تنها جان جانان اميرالمؤمنين که يادآور راهنمايي­ها و ارشادات پيامبر رحمت بود مدفون در اذهان شود، و او در سوگ حبيبه­اش خاموش و يکه و تنها بماند
شايد نداي دادخواهي محبوبه ی زکيه اين بود که مسلمانان را هدايت کند به «جنات» و اين جنات باغ ورودي داشت به نام «فدک» که باب آن را خود امين وحي براي «حوراء الانسيه» گشوده بود، به اين منظور که خلايق بفهمند ورود به بهشت خدا و سعادت ابدي و ملکوت آسمان­ها بدون اذن سيده النساء العالمين که حجت است براي حجج الهي امکان پذير نيست.
واي بر کساني که او را متهم بر مال دوستي مي­کنند و حرکت کفر ستيزانه­اش را حمل بر طلب مال دنيا مي­نمايد.
واي بر کساني که فقط او را در حد زاهده عابده مي­دانند و بس.
واي بر کساني که او را فقط در حد يک مادر و همسري مهربان خاکي نزول داده­اند.
چرا که فاطمه محور رضا و غضب الهي است، و اين وصفي بود که صادق مصدق، امين وحي الهي، محمدمصطفي صلوات الله عليه و آلهم اجمعين، اشرف خلائق خالق سبحان براي ايشان تعيين فرمود، تا به امت بفهماند که نسبت به مقام عصمت کبري بي تفاوت نبايد بود؛ چرا که صاحب مقام رضا و غضب الهي، با حرکات و سکنات خود به ما نمايان مي­سازد که از چه کساني غضب دارد و لذا خداوند از آنان غضبناک است، و چه کساني مورد رضايت اويند و لذا بشارت رضايت خداوند با آنان است.
فاطمه زهرا او که فُطِمُوا عَن مَعرِفَتِهايش هستيم، حرمتش شکسته شد و مظلومانه در خون خود غلطيد و ذره ذره آب شد و شمع وجودش در بهار جواني خاموش گرديد، و به ملکوت اعلا از همان جا که آمده بود دوباره بازگشت.
«ولعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التي رتَبَکُم الله فيها و لعن الله امه قتلتکم...»
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
دراین وب سایت دوست داریم برای دوستان ومردمان خونگرم روستای چهلخانه محفلی گرم صمیمی آماد کرد باشیم با تشکر از انتخاب شما
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 234
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 180
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 106
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 204
  • بازدید سال : 278
  • بازدید کلی : 16,643