loading...
روستای چهلخانه
آخرین ارسال های انجمن
mohammad بازدید : 2 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)



امام حسن عسگری(علیه السلام) فرمودند: زنی خدمت حضرت فاطمه(سلام ا... علیها) شرفیاب شد و گفت مادر ناتوانی دارم که در امر نمازش به مسأله مشکلی برخورد کرده است و مرا خدمت شما فرستاده که سؤال کنم و مسأله را طرح نمود.
حضرت فاطمه(سلام ا... علیها) جواب آن مسأله را داد.

آن زن برای دومین بار مسأله دیگری پرسید حضرت جوابش را داد بعد از آن مسأله سوم را پرسید و همچنین تا ده مسأله شد.
آنگاه آن زن از کثرت سؤال خجالت کشید و عرض کرد:
ای دختر رسول خدا دیگر مزاحم نمی شوم.خسته شدید!
فاطمه فرمود: خجالت نکش هر سؤالی داری بفرما تا جواب دهم من از سؤالات تو خسته نمی شوم. بلکه با کمال میل جواب می دهم.
اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را حمل کند و در ازای آن مبلغ صدهزار سکه طلا اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته می شود؟!
زن پاسخ داد: نه زیرا به خاطر آن مزد زیادی که دریافت می کند خسته نخواهد شد.
حضرت فاطمه(سلام ا... علیها) فرمود:خدا در برابر جواب هر مسأله آنقدر به من ثواب می دهد که بیشتر از اینکه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد.با این وجود آیا از جواب دادن مسأله خسته شوم؟!
از پدرم شنیدم که می فرمود: علماء شیعۀ ما در قیامت محشور می شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جدّیت و کوششان در راه ارشاد و هدایت مردم به آنان خلعت و ثواب عطا می کند. حتی به یکی از آنها تعداد یک میلیون حلّه از نور عطا می فرماید.
سپس منادی حق تعالی ندا می دهد.

ای کسانیکه ایتام محمد را حفاظت نمودید (تکفل نمودید) در آن هنگام که از امامانشان منقطع بودند. اینان شاگردان شما و ایتامی هستند که در تحت تکفل علوم شما به دینداری خویش ادامه دادند و ارشاد و هدایت شدند و به مقداریکه در دنیا از علوم شما استفاده کردند به آن خلعت بدهید
آنگاه حضرت زهرا(سلام ا... علیها) در دنبالۀ فرمایششان فرمودند: یک نخ از این خلعت ها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خورشید بر آن می تابد. زیرا امور دنیوی با کدورت و گرفتاری آلوده است. اما نعمت های اخروی نقص و عیب ندارد.
(بر گرفته از کتاب سیره عملی اهل بیت علیه السلام سید کاظم ارفع، بحارالانوار ج2، ص3)
نکاتی که از روایت بدست می آید و درس آموز می باشد:
1) اینکه حضرت فاطمه(سلام ا... علیها) آنقدر مشهور به علم و پاسخگویی به مسائل بوده اند که وقتی زنی سؤالی برایش پیش می آمد به حضرت به عنوان مسأله دان و پاسخگو مراجعه می فرمایند. حال اینکه چه ساعتی از شبانه روز است و حضرت مشغول انجام چه کاری هستند و کردن این روایت با ابعاد دیگری که از زندگی حضرت می دانیم که از شدت اشتغال و سنگینی آن نزد رسول(صلی ا... علیه و آله و سلم) می روند و خادمی طلب می کنند و یا اینکه می دانیم امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ایشان کمک می نمودند.
اینکه حضرت با تمام اشتغالی که داشته اند با روی باز گشاده طوری به این خانم پاسخ می گویند که او رغبت می کند ادامه سؤالهایش را بپرسد.
او را به فرد دیگری پاس نمی دهند، علی رغم اینکه سؤال احکامی بوده و شاید فرد دیگری می توانسته پاسخ بگوید.
از طرفی حس مراجعه کننده نیز نشان می دهد که احساس خجالت نموده است.از اینکه بر حضرت دارد مشقت وارد می سازد و اینها همه نشان می دهد صحنه، صحنه ی کلاسی نبوده که با فراغ بال پرسش و پاسخ صورت بگیرد بلکه فرد اشتغال حضرت را درک نموده و احساس کرده است مزاحم است. اما دختر رسول خدا با طرح روایتی به او نشان می دهند که ایشان هم مشتاق پرسش زن هستند.
حضرت بر اساس روایت دیگری ،صبر می ورزند و تک تک پاسخ سؤالات آن فرد را می دهند.
در قسمت دیگر نکات مهمی نهفته است: 1- اینکه حضرت فاطمه(سلام ا... علیها) خود را به عنوان عالمی معرفی می نمایند که امید ثواب به رحمت و پاداش الهی دارند و این یعنی اگر کسی واقعا علمی دارد نباید بگوید ندارم و این تواضع تواضع بیجایی است.
دوم اینکه آنچیزی که موجب این رفتار کریمانه شده است اعتقاد راسخ حضرت به قول حضرت رسول(صلی ا... علیه و آله و سلم) است و این تبعیّت و چشم داشتن ایشان به دهان رسول خدا (صلی ا... علیه و آله و سلم) نه به عنوان پدر بلکه به عنوان رسول خدا بسیار مثال زدنی است.
اینکه حضرت فاطمه(سلام ا... علیها) صدیقۀ طاهره شدند این مقام با مقام تبعیّت از رسول همراه است. و ایشان در صحنه ای که ماجرای پردۀ منزل حضرت بود، ماجرای گردن بند، ماجرای نزول آیۀ که مردم پیامبر را به رسول ا... خطاب فرمایند و موارد دیگر بلکه ایشان از همان کودکی اگر مطلبی باب میل رسول بود اطاعت می کردند و اگر نبود سریع کنار گذاشته دوری می ورزیدند.
قسمت دیگر روایت از نکات ناب روایی است که آیات بسیاری از قرآن که در باب یتیم نوازی است با آن معنا می شود و این وسعت دید حضرت را می رساند که یتیم را این گونه تعریف می کنند:
کسیکه راه هدایت را گم کرده است و به دلیل انقطاع از امام، پاسخ مسائل خود را نمی یابد و سرگردان می ماند.و کسی که او را در یافتن پاسخش راهنمایی می کند و زندگی را بر او هموار و مسائل را بر او روشن می سازد، همان کسی است که حضرت توصیف نموده اند.علماء شیعۀ ما و کسانیکه در قیامت حلّه های (طبق های پر) از نور دریافت می دارند.
پس آیاتی مثل آیات سوره فجر «یتیما ذا مثربه» (یتیمی که سختی کشیده است) فأتا الیتیم فلاتنهر» (پس همانا یتیم را از خود مران)می توانند با مصداق چنین یتیمی معنا شوند.
وقتی نگاهی به زندگی خود می اندازیم و نیازهایمان و تعداد سؤالات مهمی که داریم تا درست تصمیم بگیریم و هزینه های بالایی که الآن مرسوم شده جهت مشاوره، آموزش و... و اینکه چون وقت افرا عالِم گرانبهاست پس باید هزینه کرد.
حال ببینیم چقدر یتیم علمی در جامعه ما وجود دارد و چقدر ازدواجها به طلاق می انجامد، چند نفر رشته هایشان را بر اساس استعدادشان انتخاب نمی کنند و...
اصلا چقدر آدم واقعا در مورد مسائل شرعی مجاب می شوند؟
این ها آن معیارهایی است که نشان می دهد ما چقدر از معیارهای اهل بیت(ع) و جامعه ای که باید در پرتو تعالیم آنان مسیر رشد و شکوفایی را طی کند دور هستیم.
و جالب است در روایت آمده است «به مقداری که از علوم شما استفاده کردند به آنها خلعت بدهید»
پس تمام دغدغۀ کسانی که علومی دارند باید کاربردی کردن آن و در اختیار گذاشتن آن به نیازمندان باشد.
در جای دیگر حضرت بالاشاره به کیفیت اعتقاد ما به قیامت اشاره می نمایند. می گوید فلانی، فکر نکن این طبق های نور و خلعت ها توهم است! و فکر نکن این ها مثل نعمت های دنیایی است.
نکته: آنچه کلا موجب می شود آدمی با جامعه ای مشی مادی یا معنوی پیش بگیرد این است که در عمل چقدر معنویات را فهمیده و به قیامت اعتقاد دارد. آخر قیامت چیزی نیست که بعدا بیاید بلکه الآن هست و در حالات و رفتار و مشی ما اعتقاد ما به قیامت مشهود است.
اینکه حضرت فرمودند: فکر نکن که این خلعت ها اخروی مثل لباس های دنیایی است... نه... یک نخ آن بهتر از هزار هزار تمام نعمت های دنیایی است.
همۀ ما شبیه این را چشیده ام مثل رضایتی که در دلمان از کمک به نیازمندی احساس می کنیم یا تواضعی که در مقابل پدر و مادر می نماییم یا خوشرویی با مردم.
 منتها این ها بخشی از آن نعمت اخروی است که در دل احساس می کنیم. و همراه با کدورت و گرفتاری نیست.
آری... آنچه که ارزش دارد کسب آن رضایت است و آن رضایت بی بها در شب نمی آید. و خود حضرت نمونه کاملی از این گذشت ها هستند.
که با صبر وسعه و اعتقاد راسخ و معرفت عمیق به خدا، عمل مجاهده می نمودند و کسب درجات الهی می نمودند، از جمله در حدیث مذکور قسمتی از زندگی و مشی علمی حضرت به تصویر کشیده می شود.
نمی گوید برو سر کلاس درس بیا بعد بپرس...
نمی گوید برو مثلا از علی(ع) بپرس...
یا این چیزها چیست تو می پرسی هر کسی می داند...
نه... با صبر و حوصله پاسخ می دهد بدون منت و تأکید می کند،منتی بر تو نیست اجر من با خداست، و ترغیت می نماید به ادامه سؤالهای آن زن. برای اینکه شبیه حضرت بشویم  صلوات
                                                  ریحانه صادق

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
دراین وب سایت دوست داریم برای دوستان ومردمان خونگرم روستای چهلخانه محفلی گرم صمیمی آماد کرد باشیم با تشکر از انتخاب شما
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 234
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 154
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 74
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 172
  • بازدید سال : 246
  • بازدید کلی : 16,611